به گزارش روابط عمومی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، دفتر مطالعات سیاسی این مرکز در گزارشی با عنوان «آسیبشناسی نظام حوزهبندی انتخابات مجلس در ایران 2. پس از انقلاب اسلامی تاکنون» آورده است؛ یکی از پیشنیازهای اصلی برگزاری انتخابات، تقسیم سرزمین به حوزههای انتخاباتی با مرزهای مشخص و مبتنیبر قوانین انتخاباتی است. فرایند ترسیم این مرزها که از آن با عنوان فرایند تحدید مرزهای حوزههای انتخابیه هم یاد میشود، عبارت است از ترسیم تعدادی خط روی نقشه با هدف تقسیم یک منطقه به چندین حوزه انتخابیه مجزا که از هر یک از آنها یک یا چند نماینده انتخاب میشوند.
در این گزارش تصریح شده است که ساختار رسمی و مجموعه قوانین مرتبط با ترسیم مرزهای حوزههای انتخابیه، باید به چهار مسئله اصلی شامل نهاد مسئول ترسیم مرزهای حوزههای انتخابیه، علت/علل اصلاح مرزهای حوزههای انتخابیه طی زمان، معیارهای ترسیم مرزهای حوزههای انتخابیه و مشارکت مردم در فرایند ترسیم مرزهای حوزههای انتخابیه بپردازد.
گزارش حاضر از طریق استخراج مباحث مرتبط با فرایند تصویب قوانین مرتبط با حوزهبندی انتخاباتی از مشروح مذاکرات تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و نیز 10 دوره مجلس شورای اسلامی، به آسیبشناسی نظام حوزهبندی انتخاباتی و روند تغییرات حوزهها از زمان تدوین و تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تاکنون میپردازد.
نتایج پژوهش مرکز پژوهشهای مجلس بیانگر وجود ایراداتی شامل نهاد مسئول ترسیم مرزهای حوزههای انتخابیه، علت (یا علل) اصلاح مرزهای حوزههای انتخابیه، معیارهای ترسیم مرزهای حوزههای انتخابیه و مشارکت مردم در فرایند ترسیم مرزهای حوزههای انتخابیه، است.
در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در خصوص نهاد مسئول ترسیم مرزهای حوزههای انتخابیه، تصریح شده است که اولین قانون انتخابات که جدول حوزهبندی انتخابات نیز بخشی از آن بود، بهوسیله شورای انقلاب در سال 1358 تدوین و به تصویب رسید. ازآنجا که مشروح مذاکرات شورای انقلاب در زمینه تدوین قانون انتخابات در دسترس نیست، نمیتوان بهصورت دقیق بیان کرد که جدول حوزهبندی دقیقاً توسط چه افرادی و با چه تخصصی تدوین شده است. پس از این مقطع زمانی، ترسیم طرح اولیه جدول حوزهبندی، یا توسط دولت در قالب لایحه و یا توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی در قالب طرح انجام شده است. طرحها و لوایح پس از تقدیم به مجلس در کمیسیون تخصصی مربوطه و معمولاً با حضور کارشناسان وزارت کشور، نمایندگان پیشنهاددهنده و بعضاً افراد دیگری مانند ائمه جمعه و بزرگان استانها بررسی شده است. نهادهای مسئول تصویب نهایی جدول حوزهبندی انتخابات، مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان بودهاند.
این گزارش میافزاید در فرایند بررسی طرحها و لوایح مرتبط با حوزهبندی انتخاباتی که به تصویب قانون در این زمینه منجر شده است، اصالت دادن به پیشنهادهای نمایندگان حوزهها برای تصویب نهایی جدول حوزهبندی با وجود واقعیت تعارض منافع نمایندگان و بیطرف نبودن آنها نسبت به مسئله حوزهبندی؛ اعمال تغییرات در لایحه وزارت کشور توسط هیئت دولت؛ اتخاذ موضع اغلب منفعل توسط وزارت کشور طی فرایند بررسی در مجلس و واگذار کردن تصمیم به نمایندگان؛ در حاشیه قرار گرفتن معیار جمعیت و در اولویت قرار گرفتن سایر معیارها و نبود یک رویه واحد از منظر معیارهای استفاده شده برای ترسیم مرزهای حوزههای انتخابات سراسر کشور، از عواملی هستند که سبب ورود ملاحظات سیاسی به امر حوزهبندی، تأثیرگذاری جغرافیای قدرت بر ترسیم مرزهای حوزهها، تفاوت فاحش لایحه اولیه با قانون مصوب و درنتیجه نواقصی مانند عدم برابری جمعیت حوزهها و عدم تأمین برابری قدرت رأیدهی، عدم تطابق مرزهای حوزههای انتخابیه با مرزهای اداری و ... شده است. اغلب این مسائل ناشی از مستقل، غیرحزبی و بیطرف نبودن نهاد مسئول ترسیم طرح اولیه مرزهای حوزههای انتخاباتی بوده است.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در تشریح علت (یا علل) اصلاح مرزهای حوزههای انتخابیه، توضیح میدهد که اصل شصتوچهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دوره زمانی 10 ساله را برای افزایش تعداد نمایندگان مجلس معین میدارد که لزوماً بهمعنای تجدیدنظر در مرزهای حوزههای انتخابیه نیست. هرچند تبصره ذیل مادهواحده قانون تعیین محدوده حوزههای انتخاباتی مجلس شورای اسلامی (مصوب 30/01/1366) بیان میدارد «حوزههاى انتخاباتى همواره از هر نوع انتزاع و الحاق که براساس قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشورى در حد روستا و دهستان انجام مىشود تبعیت خواهند کرد»؛ بااینحال قوانین عادی مرتبط با حوزهبندی انتخابات به لزوم اصلاح مرزهای حوزههای انتخابیه به دلایل دیگر و دوره زمانی آن بیتوجه بوده است. توضیح اینکه بهدلیل تغییرات جمعیتی و تغییرات سایر شاخصها، اغلب مرزهای حوزههای انتخابیه نیازمند بازترسیم هستند. بدین معنا که گاهی انحراف فاحش از یک معیار و مقیاس مشخص، تجدیدنظر در مرزهای حوزههای انتخابیه ازطریق ادغام حوزهها و کاهش نماینده را ضروری میکند؛ در برخی موارد افزایش نماینده نیازمند بازترسیم مرزهای حوزهها، از طریق ادغام حوزهها و یا تفکیک حوزهها به دو یا چند حوزه مستقل است. مواردی نیز وجود دارد که بدون افزایش یا کاهش نماینده، تفکیک یک حوزه چندکرسی به حوزههای تککرسی و ... نیازمند اصلاح و بازترسیم مرزهای حوزههای انتخابیه است.
براساس این گزارش در همه دورههای مجلس شورای اسلامی، نمایندگان بر اشکالها و نارساییهاى جدول حوزههای انتخاباتی تأکید داشته و خواستار تجدیدنظر در آن بودهاند. بهاستثنای دوره اول مجلس شورای اسلامی که بهدلیل کمبود وقت، بحث اصلاح جدول حوزهبندی در لایحه قانون انتخابات نادیده گرفته شد، در همه دورهها طرح و یا لایحهای برای تغییر نظام حوزهبندی و یا اصلاح جدول حوزهبندی انتخابات به مجلس ارائه شده است. دلایل تلاش برای اصلاح مرزهای حوزهها یا اصلاح نظام حوزهبندی انتخابات، عمل به اصل شصتوچهارم قانون اساسی، افزایش جمعیت کشور و حوزهها، نواقص موجود در نظام حوزهبندی و یا نواقص موجود در مرزهای حوزهها از منظر شاخصهای موجود در قانون بهویژه نابرابری جمعیت حوزهها و عدم تطابق مرزهای حوزههای انتخابیه با مرزهای تقسیمات کشوری بوده است.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در خصوص معیارهای ترسیم مرزهای حوزههای انتخابیه، تصریح میکند که اصل شصتوچهارم قانون اساسی مصوب سال 1358 (قبل از بازنگری)، با ذکر اینکه «عده نمایندگان مجلس شورای ملی 270 نفر است و پس از هر ده سال در صورت زیاد شدن جمعیت کشور در هر حوزه انتخابی به نسبت هر 150 هزارنفر یک نماینده اضافه میشود»، معیار حوزهبندی انتخاباتی را عامل «جمعیت» تعیین کرد و در این اصل قید «150 هزارنفر» برای افزایش نماینده تعیین شد که از آن برداشت به داشتن حداقل 150 هزارنفر جمعیت برای داشتن یک نماینده نیز میشود. از سال 1362 و با تصویب قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشورى مصوب 15/04/1362، برای اولینبار در تاریخ حوزهبندی انتخاباتی کشور، عامل جغرافیایی «مرزهای سیاسی محلی» بهعنوان معیاری برای حوزهبندی به عامل جمعیت که از دوره مشروطه اغلب یگانه معیار حوزهبندی انتخاباتی بود، اضافه شد. با اینحال تبصره «3» ذیل ماده (2) قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی مصوب 10/12/1362 نیز عامل «جمعیت» و حدنصاب 150 هزارنفر را معیار افزایش تعداد نمایندگان تعیین کرد.
براساس این گزارش در فرایند تدوین و تصویب قانون تعیین محدوده حوزههاى انتخاباتى مجلس شوراى اسلامى مصوب 30/01/1366 که درواقع اولین تغییر در جدول حوزهبندی ضمیمه قانون انتخابات مصوب شورای انقلاب بود، با وجود تأکید اصل شصتوچهارم قانون اساسی و نیز تبصره «3» ذیل ماده (2) قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی مصوب 10/12/1362، عامل جمعیت تحت تأثیر توجه بیشتر به سایر ملاحظات ازجمله مسائل سیاسى حوزههاى انتخابیه و تطابق مرزهای حوزهها با مرزهای تقسیمات کشوری، در حاشیه قرار گرفت. درعین حال در قانون تصویب شده، به تطابق مرزهای حوزههای انتخابیه با مرزهای تقسیماتی نیز بهصورت کامل عمل نشد. درواقع معیار و رویه واحدی در ترسیم مرزهای همه حوزهها اتخاذ نشد. در برخی حوزهها تقسیمات اداری، در برخی حوزهها عامل جمعیت و در دیگر حوزهها سایر مقتضیات مبنای عمل حوزهبندی قرار گرفت. درنتیجه قانونی که تصویب شد هم بهلحاظ برابری جمعیت حوزهها و هم تطابق مرزهای حوزهها با تقسیمات اداری ایرادهای زیادی داشت.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس میافزاید با بازنگری در اصل شصتوچهارم قانون اساسی در سال 1368، حدنصاب 150 هزارنفر برای افزایش نماینده که درواقع به نوعی نشانگر حداقل جمعیت برای داشتن یک نماینده بود، حذف شد و معیار حوزهبندی از تأکید بر عامل جمعیت به «عوامل انسانی، سیاسی، جغرافیایی و نظایر آنها» تغییر یافت. تاکنون در قوانین جمهوری اسلامی ایران، مقرره قانونی که عوامل مطرح در اصل شصتوچهارم قانون اساسی را تعریف عملیاتی کند و برای آنها شاخصهای دقیق تعیین کرده و وزن و سهم هر کدام را در ترسیم مرزهای حوزهها و تعداد نمایندگان تعیین کند وجود ندارد. با وجود اینکه در بند «1» سیاستهای کلی انتخابات ابلاغی مقام معظم رهبری بر عامل «جمعیت و مقتضیات اجتنابناپذیر» بهعنوان معیاری برای حوزهبندی تأکید شده است، اما در این بند نیز به حداقل تعداد «جمعیت» برای داشتن یک نماینده و میزان مجاز انحراف از آن اشارهای نشده است. ازسویی «مقتضیات اجتنابناپذیر» نیز نیازمند تعیین دقیق شاخصها در قالب یک مقرره قانونی است.
براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در حالیکه پس از انقلاب اسلامی تا سال 1368، چالش مهم در امر حوزهبندی این بود که میزان انحراف مجاز از مقیاس عددی 150 هزارنفر برای داشتن یک نماینده توسط قانون تعیین نشده بود و برخی ملاحظات ازجمله تطابق مرزهای حوزههای انتخابیه با مرزهای تقسیمات کشوری سبب در حاشیه قرار گرفتن عامل جمعیت در امر حوزهبندی شد؛ از این زمان به بعد، نبود حدنصاب جمعیتی برای داشتن یک نماینده و عدم مشخص بودن میزان انحراف از آن، در کنار کلی بودن و مشخص نبودن دقیق شاخصها و میزان تأثیر عوامل سیاسی و جغرافیای و نظایر آن، اصلاح جدول حوزهبندی انتخابات و افزایش نمایندگان را با چالشی جدی مواجه ساخته و رسیدن به توافق در این زمینه را دشوار کرده است. بهگونهای که با گذشت زمان تعداد طرحهای ارائه شده در این زمینه بیشتر شده، اما نتیجه کمتر حاصل شده است؛ مسئلهای که برخی اعضای شورای بازنگری قانون اساسی، طی فرایند بازنگری اصل شصتوچهارم قانون اساسی بهدرستی آن را پیشبینی کرده بودند.
براساس این گزارش با وجود اینکه اصل شصتوچهارم قانون اساسی مقرر میدارد «از تاریخ همهپرسی سال 1368 هجری شمسی پس از هر ده سال، با در نظر گرفتن عوامل انسانی، سیاسی، جغرافیایی و نظایر آنها حداکثر 20 نفر نماینده میتواند اضافه شود» و هرچند اصلاح جدول حوزههای انتخابیه در دورههای مختلف از دغدغههای اصلی مجلس شورای اسلامی بوده است و پس از سال 1368 در همه ادوار مجلس طرحها و لوایحی برای اضافه شدن 20 نماینده به مجلس ارائه شده است، اما در این میان تنها یک لایحه در سال 1378 به تصویب نمایندگان رسید که این قانون نیز نتوانست یک حوزهبندی عادلانه را به ارمغان آورد. پس از سال 1378، 15 طرح و لایحه برای افزایش تعداد نمایندگان مجلس یا اصلاح نظام حوزهبندی انتخابات به مجلس شورای اسلامی ارائه شده است؛ که هیچ کدام به نتیجه نرسیده است.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس تصریح میکند که با توجه به گذشت 21 سال از تصویب قانون اصلاح جدول حوزههای انتخابیه مجلس شورای اسلامی و تعداد نمایندگان آنها (مصوب 12/08/1378) و نیز افزایش جمعیت کشور و جمعیت اغلب حوزهها، عدم برابری جمعیت و عدم برابری حق رأیدهی بیشتر شده است، بهگونهای که امروزه وضعیت بغرنجی بر آخرین جدول حوزههای انتخابیه از منظر تعداد نمایندگان حوزهها نسبت به جمعیت آنها وجود دارد. این وضعیت نیازمند نهتنها اصلاح جدول حوزههای انتخابیه کنونی مجلس بلکه مهمتر از آن اصلاح نظام حوزهبندی انتخابات مجلس شورای اسلامی است.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در تبیین مشارکت مردم در فرایند ترسیم مرزهای حوزههای انتخابیه، میافزاید پس از انقلاب اسلامی ایران، سازوکاری برای دخالت مستقیم مردم در فرایند ترسیم مرزهای حوزههای انتخابیه شکل نگرفته است.
براساس این گزارش درنهایت باید گفت که آسیبهایی که امروزه متوجه نظام حوزهبندی انتخابات مجلس در جمهوری اسلامی ایران است، همان آسیبهایی است که در دوره مشروطه نیز بر نظام حوزهبندی انتخابات حاکم بوده است؛ با این تفاوت که پس از انقلاب اسلامی ایران، با حذف مقیاس «حداقل جمعیت برای داشتن یک نماینده» توسط قانون در سال 1368، بر آسیبهای مذکور افزوده شده است.
متن کامل این گزارش را
اینجا بخوانید.